من یکی دو روز بد مریض بودم و قرص و شربت میخوردم میخوابیدم من خواب بودم که محمد سبزی پلو گذاشته بود با بادمجون سرخ کرده

نصف روغن و ریخته بود تو مایتابه برای سرخ کردن یه بادمجون

از بوی روغن داغ از خواب بیدار شدم!!!! 

دیروز هم از صبح مراسم ختم مادر زهرا بودم

از اون مجلسای خفن!!! تازه دیروز فهمیدم بابای زهرا از کله گنده های مملکته!! کله گنده هااااااا 

هی اقای مجری از تشریف فرمایی معاون رئیس‌جمهور و نماینده های مجلس و شورای نگهبان و تشکر میکرد!!! 

از سالن اومدیم بیرون بریم به سمت هتل برای پذیرایی یه پرادو و آزرا جلوی در بود به زهرا گفتن بیا سوار شو بریم گفت نه من با ون میرم!!! با ما با ون اومد

تو ماشین میگم چرا هیچوقت نگفتی بابات چه کارست میگه من هیچوقت تو دانشگاه و بسیجم نمیگفتم!!!! 

دوست داشتم دوستام من و بخاطر خودم بخوان نه بابام!!!. 

خلاصه بعدا از این شخصیت بیشتر میگم!!! 

خلاصه که از بهشت زهرا دیگه با مترو برگشتم چون ون ها میرفتن تجریش و به مسیر خونه ما نمیخورد تا برسم خونه ساعت9شب شده بود

وقتی رسیدم دیدم سفره پهن شده محمد سالاد و ماست و کدو گذاشته!! خونه مرتب!!! 

خیییلییی ذوق زده شدم

روی گاز برنج بود گفت ببین برنجم چطوره خمیر شده بود اما ازش تعریف کردم! گفتم نخوره تو ذوقش 

گفت مزه کن گفتم کرونایی ام الان پر از ویروسم بذار دستام و بشورم 

یهو یه قابلمه از روی سماور پایین اورد دیدم مرغ درست کرده چه مرغ مجلسی و شیکی

نصف دیگه ی اون روغن و ریخته بود برای سرخ کردن مرغ 

بعد با همون روغن فراوون سس مرغ و درست کرده بود

چشمام حسابی قلبی قلبی شده بود. 

که نشستیم سر سفره برنج شوووووووووور!!! دوبار نمک زده بود به برنج، برای سه پیمونه برنج دو قاشق نمک زده بود

اولین بار که برنج گذاشته بود اصلا نمک نزده بود نشد خورد اینبار هم شورش و دراورده بود

منم هی ازش تعریف کردم تا اخرین بار نباشه 

گفتم خیییلییی خوب دراوردی برنج و مرغت خیلی مجلسی شده خوب پخته شده خوب سرخ شده عالی شده

سیب زمینی گذاشته بود کنار مرغ سرخ نکرده بود ریخته بود کنار مرغا خودشون بپزن!!! 

خیییلییی گشنه بودم ها از گشنگی داشتم غش میکردم دوسه قاشق زور چپونی با زور سالاد و ماست دادم پایین بعد گفتم انقدر حلوا و خرما خوردم من و گرفته یه ساعت دیگه میخورم غذارو 

و گشنه سر بر بالین گذاشتم و همچنان از محمد تقدیر و تشکر بجا اوردم. 

فقط وقتی روغنی که دوروز پیش درش و باز کرده بودم و مصرف سی چهل روز من بود و دیدم چیزی ازش نمونده گفتم عشقم من این و تو یه ماه تموم میکنم تو تو دو روز

گفت ببخشید و بخشیدمشو همچنان من گرسنه بودم

از کلمه گرسنه خیلی بدم میاد


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها